جزوه فصل 6 زیست شناسی دهم ......... ادامه مطلب ......
دیواره یاخته ای: یکی از تفاوتهای بسیار مهم بین سلولهای گیاهی و جانوری وجود اندامک کلروپلاست و دیواره سلولی در سلولهای گیاهی است در صورتی که سلولهای جانوری فاقد این بخشها هستند. دیواره سلولی در گیاهان به صورت زیر ساخته می شود:
هنگامی که یک سلولی گیاهی در حال تقسیم است بعد از تقسیم هسته یا تکمیل فرایند میتوز نوبت به تقسیم سیتوپلاسم سلول می رسد. برای تقسیم سیتوپلاسم لایه ای در وسط سلول تشکیل می شود که سیتوپلاسم سلول مادری ( اولیه ) را بین دو سلول تازه بوجود آمده تقسیم می نماید. لایه ای که در این مرحله تشکیل شده همان تیغه میانی است که بین دو سلول مجاور بوجود می آید. جنس این دیواره از پکتین است و دو سلول مجاور گیاهی را بهم می چسباند.
شکل زیر نحوه تشکیل تیغه میانی را نشان میدهد:
دیواره بعدی که توسط سلولهای تازه ساخته شده بوجود می آید دیواره نخستین است. این دیواره روی غشا سلول تشکیل می شود بنابراین پروتوپلاست سلول را در بر می گیرد. دیواره نخستین دارای پکتین و رشته های سلولزی است. هنگامی که پروتوپلاست سلول رشد می کند مواد سازنده لازم برای دیواره نخستین را تولید کرده و باعث رشد و گسترش دیواره می گردد. بنابراین دیواره نخستین مانع رشد سلول نمی شود.
دیواره پسین: برخی از سلولهای گیاهای دیواره دیگری بنام دیواره پسین می سازند. این دیواره از لایه های مختلفی تشکیل شده است. هر لایه از رشته های سلولزی تشکیل شده است. در هر لایه رشته های سلولزی موازی با یکدیگرند ولی جهت قرارگیری رشته هاس سلولزی در لایه های مختلف متفاوت است. ضخامت این دیواره از دیواره نخستین و تیغه میانی بیشتر است و استحکام و تراکم آن نیز زیادتر است.
پروتوپلاست: به مجموع غشا سلول، سیتوپلاسم و هسته سلول پروتوپلاست گویند. دیواره سلولی دور تا دور سلول را فراگرفته و از سلول مجاور جدا می نماید. برای یک سلول با سلول مجاور خود ارتباط سلولی داشته باشد کانالهای سیتوپلاسمی بنام پلاسمودسم وجود دارد. در داخل این کانالها محتویات سیتوپلاسمی وجود دارد و سیتوپلاسم یک سلول با سلول مجاور برقرار می گردد. موادمغذی و ترکیبات دیگر می توانند از طریق این کانالها جابجا شوند. پلاسمودسمها در محلهایی بنام لان بوجود می آیند. لان محلی یا مکانی از دیواره سلولی است که در آن نقطه دیواره سلولی فاقد دیواره پسین است و دیواره سلولی نازک باقیمانده است.
نقشهای دیواره سلولی به قرار زیرند:
1- حفظ شکل و استحکام سلولها و در نتیجه استحکام پیکر گیاه 2- کنترل تبادل مواد بین سلولها 3- جلوگیری از ورود عوامل بیماریزا
واکوئل: سلولوهای گیاهی دارای اندامک غشاداری بنام واکوئل هستند. در داخل واکوئلها شیره واکوئلی وجود دارد. شیره واکوئلی ترکیبی از آب و مواد مختلف است. مقدار و ترکیب این شیره در گیاهان مختلف و حتی در بافتهای مختلف گیاهان با یکدیگر فرق دارد.
در برخی گیاهان واکوئلهای درشتی وجود دارند که بیشتر حجم گیاه را اشغال کرده اند. هنگامی که تعداد مولکولهای آب در واحد حجم در محیط بیرون سلول نسبت به درون سلول بیشتر باشد مولکولهای آب وارد سلول شده و در نتیجه حجم پروتوپلاست افزایش یافته و به دیواره سلولی فشار آورده و سلول متورم می شود که به این حالت تورژسانس گویند. در این حالت دیواره کشیده می شود ولی پاره نمی شود و واکوئلها نیز حجیم می شوند. در این حالت شکل سلول اندکی تغییر می نماید. دقت نمایید این کشیدگی دیواره سلولی با کشیده شدن و گسترش دیواره نخستین کاملا متفاوت است.
تعریفی دیگر از پدیده تورژسانس: هنگامی که فشار اسمزی درون سلول نسبت به بیرون سلول افزایش یابد از محیط اطراف آب وارد سلول شده و سلول متورم می شود که به این حالت تورژسانس گویند.
پدیده تورژسانس در سلول بافتهای مختلف گیاهی باعث می شود که اندامهای غیر چوبی گیاه مانند برگها و پیکر گیاهان علفی استوار بمانند.
پلاسمولیز: اگر ترکم آب اطراف سلول کاهش یابد پروتوپلاست سلول جمع شده و از دیواره سلول فاصله می گیرد که به این حالت پلاسمولیز گویند. پلاسمولیز با آبیاری فراوان برطرف می شود ولی اگر حالت پلاسمولیز طولانی مدت باشد منجر به مرگ گیاه می شود.
در واکوئل ترکیبات دیگری مانند: پروتئین، ترکیبات رنگی و اسیدی وجود دارد. در واکوئل سلولهای پرتقال توسرخ، کلم بنفش و چغندر قرمز رنگ آنتوسیانین وجود دارد. رنگ آنتوسیانین در PH های مختلف فرق می نماید.
گلوتن یکی از پروتئینهای ذخیره ای است که در واکوئل سلولهای گندم و جو وجود دارد و برای رشد و نمو رویان به مصرف می رسد.
رنگ در گیاهان: گیاهان دارای اندامک غشادار دیگری بنام پلاست هستند. در گیاهان با توجه ترکیباتی که در آنها ذخیره می شود به چند دسته تقسیم می شوند. در برخی پلاستها مواد رنگی وجود دارد و در برخی دیگر مواد مغذی ذخیره می شود. پلاستهایی که در آنها مواد رنگی ذخیره می شود شامل: 1 – کلروپلاست و 2- کروموپلاست هستند.
کلروپلاست مقدار زیادی کلروفیل دارد. کلروفیل جز مواد آلی و سبز رنگ است و در فتوسنتز نقش اساسی دارد. کلروپلاست در بخشهای فتوسنتز کننده گیاه به فراوانی دیده می شود. به همین دلیل رنگ گیاهان سبز دیده می شود
کروموپلاستها پلاستهایی هستند که مقدار زیادی رنگیزه یا مواد رنگی کاروتنوئید دارند. کاروتنوئیدها به رنگ زرد یا نارنجی دیده می شوند. کاروتنوئید به مقدار زیادی در سلولهای ریشه هویج یا میوه گوجه فرنگی وجود دارد.
آمیلوپلاست در سلولهای بخش خوراکی سیب زمینی ( غده سیب زمینی ) وجود دارند و پر از مولکولهای نشاسته هستند. این مواد ذخیره ای هنگام رویش جوانه ها و تشکیل پایه جدید مصرف می شود.
مواد رنگی موجود در پلاستها و واکوئلها جز آنتی اکسیدانها هستند و نقش آنها عبارتند از: 1- جلوگیری از سرطان 2- داشتن نقش مثبت در کارکرد بهتر مغز و اندامهای دیگر
در کلروپلاستها رنگیزه کاروتنوئید نیز وجود دارد که توسط کلروفیل پوشیده می شود بنابراین در بخش سبز گیاه دیده نمی شود. در برخی گیاهان در فصل پائیز با کاهش طول روز و کم شدن نور کلروپلاستها تجزیه شده و تغییر کرده و به کروموپلاستها تبدیل می شوند. بنابراین در پائیز رنگ گیاهان نارنجی یا زرد می شود.
ترکیبات دیگر در گیاهان: در گیاهان ترکیبات رنگی و شیرابه نیز ساخته می شود. ترکیبات رنگی برای رنگ کردن الیاف کاربرد دارند و در گیاهانی مانند: گل محمدی، روناس و نعنا ساخته می شوند.
شیرابه جز مواد آلی است توسط گیاهان مختلف تولید می شود. شیرابه ترکیبی مایع مانند و نسبتا غلیظ دارد و ترکیب آن در گیاهان مختلف متفاوت است. مثلا میوه تازه انجیر شیرابه تولید می نماید که با برش میوه از آن خارج می شود. در شیرابه برخی گیاهان آلکالوئید وجود دارد. نقش آلکالوئیدها دفاع از گیاه در برابر گیاهخواران است. از الکالوئیدها در ساختن داروهای آرامبخش، مسکن ها و ضد سرطان استفاده می شود.
برخی از آلکالوئیدها اعتیاد آور هستند و جز مواد مخدر محسوب می شوند.
گیاهی بودن یک ترکیب به معنای بی ضرر بودن آن نیست زیرا این ترکیب در مقادیر متفاوت ممکن است: سرطان زا، مسموم کننده یا حتی کشنده باشد.
سامانه بافتی در گیاهان: بافت اجتماعی از سلولهای مشابه است که برای انجام کاری خاص با یکدیگر همکاری می کنند. اگر برشی از برگ، ساقه و ریشه نهاندانگان تهیه نماییم سه نوع سامانه بافتی در آنها مشاهده می شود که عبارتند از: بافت پوششی، بافت زمینه ای و بافت آوندی. هر سامانه بافتی عملکرد خاصی دارند.
بافت پوششی: این سامانه سرتاسر گیاه را می پوشاند و از گیاه در برابر عوامل تخریب گر و بیماریزا حفاظت می نماید. سامانه بافت پوششی در گیاهان جوان روپوست نام دارد و معمولا از یک لایه سلول ساخته شده است ( پس ممکن است گیاهی با روپوست دولایه وجود داشته باشد). سامانه بافت پوششی در اندامهای مسن گیاهان که دارای ساختار پسین هستند پیراپوست نام دارد.
در اندامهای هوایی گیاه روی لایه بیرونی روپوست را کوتیکول ( پوستک ) پوشانده است. کوتیکول از جنس لیپید است بنابراین آبگریز است و از تبخیر آب جلوگیری می نماید. کوتیکول توسط سلولهای روپوست ساخته شده و ترشح می شود. کوتیکول همچنین از نفوذ نیش حشرات و عوامل بیماریزا به درون بخشهای درونی تر گیاه جلوگیری می کند و از گیاه در برابر سرما حفاظت می نماید. برخی گیاهان روپوست ضخیم دارند.
روپوست ریشه کوتیکول ندارد و این ویژگی باعث می شود توانایی ریشه در جذب آب و مواد معدنی بیشتر شود. از تمایز سلولهای روپوست بخشهای هوایی گیاه سلولهای نگهبان روزنه، یاخته های ترشحی و کرک تمایز می یابد و از تمایز سلولهای روپوست ریشه تارهای کشنده ایجاد می شود.
سلولهای نگهبان روزنه فتوسنتز انجام می دهند.
در شکل الف- سلول نگهبان روزنه دیده می شود. در شکل ب- سلول ترشحی و سلول کرک دیده می شود
سامانه بافت زمینه ای: این سامانه از سه نوع بافت بنامهای: بافت پارانشیمی ، بافت کلانشیمی و بافت اسکلرانشیمی تشکیل شده است.
بافت پارانشیمی: رایج ترین بافت در سامانه بافت زمینه ای است. دیواره نخستین نازک دارند که فاقد ماده چوب یا لیگنین است بنابراین این دیواره نسبت به آب نفوذپذیر است. سلولهای این بافت قدرت تقسیم سلولی دارند بنابراین هنگام زخمی شدن گیاه تقسیم شده و آن را ترمیم می نمایند. سلولهای بافت پارانشیمی کارهای مختلفی انجام می دهند از جمله: فتوسنتز و ذخیره مواد مانند نشاسته. سلولهایی که فتوسنتز انجام می دهند دارای کلروپلاست هستند. این یاخته ها دارای لان هستند. شکل سلولها چندوجهی منظم است. در گیاهان آبزی بین بافت پارانشیم حفره های هوایی نسبتا بزرگی وجود دارد که باعث شناور ماندن گیاه در آب می شود.
بافت کلانشیم: دیواره نخستین سلولهای این بافت ضخیم هستند ولی سلولها دیواره پسین ندارند. چون دیواره نخستین فاقد چوب و ضخیم است ضمن استحکام گیاه باعث انعطاف پذیری گیاه می شود. دیواره نخستین در سلولهای این بافت قابلیت گشترش دارند بنابراین از رشد گیاه جلوگیری نمی کنند. بافت کلانشیم معمولا زیر ورپوست قراردارند. سلولهای این بافت چند وجهی منظم و کشیده اند و دارای لان می باشند.
بافت اسکلرانشیم: سلولهای این بافت دیواره پسین ضخیمی دارند که ماده چوب یا لیگنین در دیواره آنها تشکیل شده و باعث چوبی شدن دیواره این سلولها شده است و چوبی شدن دیواره باعث مرگ پروتوپلاست سلول شده است. این بافت نقش استحکامی در گیاه دارد. دو نوع سلول اسکلرانشیمی وجود دارد: اسکلروئیدها و فیبرها. اسکلروئیدها سلولهای کوتاه هستند که لان نیز می باشند. فیبرها سلولهای طویلی هستند که در تهیه طناب و پارچه از آنها استفاده می شود. فیبرها نیز دارای لان بوده و در بافتهای دیگر سلول نیز یافت می شود. اسکلروئیدها در گلابی وجود دارند.
سامانه بافتی
سامانه بافت آوندی شامل دو نوع بافت مختلف است: بافت آوندی چوبی و بافت آوند آبکشی
نقش بافت آوندی در گیاه: انتفال مواد به سرتاسر گیاه
نقش بافت آوندی چوبی: انتقال آب و مواد معدنی از ریشه گیاه به بخشهای هوایی گیاه
نقش بافت آوند آبکشی: انتفال شیره پرورده از بخشهایی که فتوسنتز انجام می دهد به بخشهای مختلف گیاه
سلولهایی که در بافت آوندی وجود دارند شامل: سلولهای پارانشیمی، سلولهای سازنده بافت آوندی( کامبیوم آوندساز) و سلولهای فیبری است
آوندها چگونه تشکیل می شوند؟ هنگامی که سلولها در یک ردیف پشت سرهم قرار گیرند آوند تشکیل می شود
در شکل زیر نحوه ردیف شدن سلولها پشت سرهم و تشکیل یک آوند در گیاه به خوبی نشان داده شده است.
آوندهای چوبی به دودسته تقسیم می شوند: 1- تراکئیدها 2- عناصر آوندی
تراکئیدها سلولهای دوکی شکل هستند که نسبتا طویل هستند و بین سلولها دیواره عرضی وجود دارد
عناصر آوندی سلولهای نسبتا کوتاه و گشاد هستند و بین آنها دیواره عرضی وجود ندارد و این آوندها به صورت لوله پیوسته هستند
شگل زیر دو نوع آوند را نشان می دهد:
سلولهای آوندهای چوبی پروتوپلاست خود را از دست داده و مرده هستند و دیواره آنها دارای ماده لیگنین است. آوندهای چوبی با توجه به نحوه قرار گرفتن ماده لیگنین در دیواره آنها به انواع مختلف تقسیم می شوند
در آوندهای چوبی شیره خام جریان دارد شیره خام از طریق ریشه جذب شده و از طریق آوندهای چوبی به بخشهای هوایی گیاه منتقل می شود. در شیره خام آب و مواد معدنی وجود دارد. برخی از این مواد معدنی عبارتند از: منیزیم، یون نیترات. شیره خام به بخشهای فتوسنتز کننده مانند برگها منتقل می شود. جریان شیره خام در آوندهای چوبی یک طرفه است. آب دو نقش در گیاه ایفا می نماید: در فتوسنتز شرکت می کند و نیروی مکشی برای صعود شیره خام ایجاد می نماید
در شکلهای زیر یک تراکئید و یک آوند آبکشی دیده می شود:
در آوندهای آبکشی سلولها زنده اند و پروتوپلاست آنها از بین نرفته است. دارای دیواره نخستین سلولزی هستند ولی هسته خود را از دست داده و اندامکهای دیگر نیز ممکن است از بین رفته باشد یا تغییر کرده باشد. در میان سلولهای تشکیل دهنده آوند آبکشی دیواره عرضی دارای منافذ بزرگ وجود دارد که به آنها صفحه آبکشی گویند. در کنار آوندهای آبکشی سلولهای همراه وجود دارد که انرژی لازم برای حرکت شیره پرورده را در آوندهای آبکشی به وجود می آورد
در آوندهای آبکشی شیره پرورده جریان دارد. شیره پرورده شامل: آب، کربوهیدراتها، آمینواسیدها و مواد آلی دیگر است. حرکت مواد آلی در آوندهای آبکشی دو طرفه و در جهات مختلف گیاه است. مواد آلی موجود در شیره پرورده توسط فرایند فتوسنتز ساخته می شود.
در سامانه بافت آوندی بیشترین حجم و قطر سامانه مربوط به آوندهای چوبی است. سامانه بافت آوندی توسط سلولهای فیبری احاطه می شود
شکل زیر یک آوند آبکشی و ساختار آن و سلول همراه را نشان می دهد:
بافتهای مختلف در گیاه از سلولهای مریستمی بوجود می آیند. سلولهای مریستمی قدرت تقسیم سلولی زیادی دارند. این سلولها هسته درشتی دارند که در وسط سلول قرار گرفته است. سلولهای مریستمی با فرایند تمایز به بافتهای مختلف تبدیل می شوند. این سلولها در نوک ساقه و ریشه قرار دارند.
مریستمها با توجه به نقشی که در تشکیل ساختارهای مختلف دارند به دو گروه کلی: مریستم نخستین و مریستم پسین تقسیم می شوند.
مریستم نخستین با توجه به جایگاهشان به دو گروه: مریستم نخستین ساقه و مریستم نخستین ریشه تقسیم می شوند.
مریستم نخستین ساقه در دو قسمت گیاه دیده می شود: 1- جوانه ها 2- فاصله بین دو گره – عمده مریستم نخستین ساقه در جوانه ها دیده می شود.
به مجموعه ای از برگهای بسیار جوان و مریستمها جوانه گویند. جوانه ها بر اساس محل قرار گرفتن در ساقه به دو گروه تقسیم می شوند: 1- جوانه های راسی 2- جوانه های جانبی
از فعالیت مریستمهای موجود در جوانه ها طول ساقه افزایش پیدا می کند و شاخه و برگهای جدید نیز در گیاه نیز بوجود می آید.
مریستم نخستین ریشه در نزدیک به انتهای ریشه قرار دارد و روی آن بخشی بنام کلاهک وجود دارد. سلولهای کلاهک از مریستم تمایز پیدا می کنند. سلولهای کلاهک که در تماس با خاک هستند از بین می روند و توسط سلولهای جدید جایگزین می شوند. سلولهای کلاهک ترکیبات لزج کربوهیدراتی ترشح می کنند و این ترکیبات باعث تسهیل حرکت انتهای ریشه در خاک می شوند. نقش دیگر کلاهک حفاظت از مریستم انتهای ریشه در برابر آسیبهای محیطی است.
از تقسیم و تمایز سلولهای مریستم نخستین سامانه بافتهای سه گانه شامل: بافت آوندی، بافت زمینه ای و بافت روپوست شکل می گیرد. بنابراین باعث افزایش طول ساقه، ریشه و افزایش تعداد شاخه ها و برگها در گیاه می شود. نقش مریستمهای نخستین در افزایش قطر ساقه، ریشه و شاخه های گیاه چندان زیاد نیست و این افزایش قطر ناشی از افزایش تعداد سلولهای بافتهای مختلف است که از مریستم نخستین تمایز پیدا کرده اند.
به دلیل اینکه ساختار اولیه که در گیاهان تشکیل می شود از تمایز مریستمهای انتهای ساقه و نزدیک به انتهای ریشه بوجود می آید به این بافت مریستمی، مریستم نخستین گویند.
مقایسه ساختار نخستین در ریشه و ساقه نهاندانگان تک لپه و دو لپه
گیاهان علفی نهاندانه دارای ساختار نخستین هستند. این گیاهان به دو گروه تک لپه و دولپه تقسیم می شوند. حال برش عرضی ساقه و ریشه در این گیاهان را بررسی می نماییم
مقایسه برش عرضی ساقه در تک لپه و دولپه: در دولپه دستجات آوندی به صورت یک بخش دایره مانند و منظم در بافت زمینه ای و زیر پوست قرار گرفته است و مرز بین دستجات آوندی و پوست مشخص است ولی در تک لپه ایها دستجات آوندی به صورت پراکنده در بخشهای مختلف بافت زمینه ای دیده می شود. تراکم دستجات آوندی زیر پوست بسیار بیشتر از قسمتهای درونی تر ساقه است. در اینجا دستجات آوندی شامل آوندهای چوب و آبکش می باشد که روبروی یگدیگر، چسبیده بهم و به صورت یک توده می باشند. هم در تک لپه و هم در دولپه روپوست وجود دارد. مرز پوست در دولپه مشخص است ولی در تک لپه این گونه نیست.
مقایسه برش عرضی ریشه در تک لپه و دو لپه: در ریشه این گیاهان آوندهای چوب و آبکش هرکدام به صورت یک توده جداگانه وجود دارند. در تک لپه ایها آوندهای چوب و آبکش به صورت یک دایره منظم و به صورت یک در میان قرار گرفته اند و وسط این دایره خالی می باشد و قطر زیادتری نسبت به دولپه دارد. ولی در دولپه آوندهای چوب و آبکش به صورت یک در میان و به صورت فشرده در کنار یکدیگر قرار دارند و وسط آنها خالی نیست. ضخامت پوست در دولپه نسبت به تک لپه بیشتر است. در هر دو روپوست وجود دارد.
مریستم پسین: باعث افزایش قطر ساقه و ریشه در نهاندانگان دولپه می شود. این مریستم به دو گروه تقسیم می شود: 1- کامبیوم آوندساز یا چوب آبکش 2 - کامبیوم چوب پنبه ساز- مریستم آوندساز در میان آوندهای چوب و آبکش نخستین قرار دارد. هنگامی که این سلولهای مریستمی تقسیم می شوند و تمایز پیدا می کنند به طرف بیرون باعث تشکیل آوند آبکش پسین می شوند ولی به طرف داخل باعث تشکیل چوب پسین می شوند. مقدار چوب پسین تشکیل شده بسیار بیشتر از آبکش پسین است.
مریستم چوب پنبه ساز: این مریستم در بافت زمینه ای ساقه و ریشه وجود دارد. از تقسیم و تمایز سلولهای این نوع مریستم به طرف درون ساقه یا ریشه بافت پارانشیم بوجود می آید و به طرف بیرون سلولهایی شکل می گیرد که به تدریج دیواره آنها چوب پنبه ای شده و سلول از بین می رود و باعث تشکیل بافت چوب پنبه می شود. جنس چوب پنبه لیپیدی است و نسبت به آب و اکسیژن نفوذ ناپذیر است. در درختان چوبی چند ساله بافت چوب پنبه به تدریج جایگزین روپوست می شود.
مجموع مریستم چوب پنبه ساز و بافت چوب پنبه ای و بافت پارانشیمی پیراپوست را در درختان چندین ساله تشکیل می دهند. در این درختان پوست شامل پیراپوست به اضافه آبکش پسین است.
بافت چوب پنبه در گیاهان چندساله نسبت به اکسیژن نفوذناپذیر است ولی سلولهای زیر این بافت زنده اند ( کدام سلولها دقیقا؟ ) و باید تنفس نمایند و به همین دلیل اکسیژن مورد نیاز آنها باید تامین شود. برای چنین منظوری در برخی نقاط از پیراپوست ساختاری بنام عدسک تشکیل می شود که سلولها از یکدیگر فاصله دارند و تبادل گاز صورت می گیرد.
سازگاری گیاهان برای زندگی در مناطق خشک:
ویژگی مناطق خشک و کم آب در ایران: مقدار آب کم، پوشش گیاهی اندک، تابش نور خورشید شدید و دمای هوا بالا می باشد. گیاهان برای حفظ حیات در چنین مناطقی نیازمند ویژگیهایی مانند: توانایی بالا در جذب آب و کاهش تبخیر آب دارند.
گیاهانی که قادرند در مناطق خشک و کم آب زندگی کنند ویژگیهای خاصی دارند. مثلا گیاه خرزهره دارای برگهایی با پوستک ضخیم می باشد بنابراین از تبخیر بیش از اندازه آب جلوگیری می نماید و همچنین این گیاه دارای فرورفتگیهای غار مانند در سطح برگ است که درون آنها روزنه های هوایی قرار دارند. در درون این غارها کرکهای فراوانی وجود دارد که باعث به دام انداختن رطوبت موجود در اتمسفر می شود و از تعرق بیش از حد از روزنه های هوایی جلوگیری می نماید و از هدر رفتن آب جلوگیری می نماید. روزنه ها و بخشهای غارمانند در روپوست زیرین برگ گیاه وجود دارند.
برخی گیاهان دیگر در واکوئلهای خود ترکیبات پلی ساکاریدی خاص دارند که این ترکیبات آب زیادی جذب می نمایند و گیاه هنگام کم آبی از آن استفاده می کند.
سازگاری گیاهان برای زندگی در آب: برخی گیاهان در آب زندگی می کنند و برخی ممکن است در مناطقی زندگی کنند که زمان بسیار زیادی از سال بخشهایی از گیاه توسط آب پوشیده شود مانند ریشه گیاهان جنگل حرا که زمان زیادی از سال توسط آب پوشیده شده اند یا در آب فرورفته اند. این گیاهان برای به دست آوردن اکسیژن مورد نیاز دو راهکار مناسب دارند: 1- پارانشیم هوادار در گیاهان آبزی که در بخشهایی مانند ریشه، ساقه و برگها وجود دارد. 2- شش ریشه که در گیاهان جنگلهای حرا وجود دارد و این ریشه ها از آب بیرون زده و برای جذب اکسیژن اختصاصی شده اند و اکسیژن مورد نیاز ریشه را جذب می نمایند.
- ۹۹/۰۱/۲۱